بهترین سریال فصل اول آرکین

سریال Arcane پر از صحنه های گیرا و لحظات هیجان انگیز است. شاهکاری واقعی با داستانی گیرا و سبکی جدید که چشم مخاطب را خیره می کند. انتخاب بهترین صحنه از بین تمام این لحظات ماندگار کار آسانی نیست، اما دو صحنه وجود دارد که به نظر من واقعاً از بقیه متمایز است.
صحنه 1 اکو و جینکس دوباره روی پل با هم ملاقات می کنند. جایی که هنر تیم سازنده در بالاترین سطوح خود قرار دارد. استفاده از انیمیشن خلاقانه، ترکیب هوشمندانه موسیقی و طراحی حرکتی و احساسی که از هر لحظه جاری می شود، این صحنه را به یکی از نمادین ترین لحظات سریال تبدیل کرده است.
اما نمی توان از پایان سریال چشم پوشی کرد. همه چیز به سرانجام می رسد درست زمانی که پودر برای همیشه محو می شود و Jinx کاملاً تحت تأثیر قدرت قرار می گیرد. شات پایانی جینکس، در لحظه ای که استقلال شهر در دسترس است، نه تنها داستان را به شکلی دراماتیک به جلو می برد، بلکه به زیبایی عمق پیچیدگی شخصیت جینکس و درگیری های درونی او را نشان می دهد.
این دو لحظه به من یادآوری می کند که چرا Arcane اینقدر خاص است. زیرا موفق می شود داستان سرایی، هنر و احساسات را در سطحی منحصر به فرد به هم متصل کند.

یاسمین باقری

در چند دقیقه اول، آرکین به مخاطب نشان می دهد که چقدر این موضوع جدی و تاریک است، اما پایان قسمت سوم جایی است که شما کاملاً این موضوع را درک می کنید. زمانی که Faye، Milo و Kligar برای نجات وندر به کارخانه متروکه رفتند و تقریباً به هدف خود رسیدند، آینده امیدوار کننده ای را برای این گروه تصور کردم. اما در یک لحظه تمام امیدم به ناامیدی تبدیل شد. با مرگ چند شخصیت مهم، آرکین بی رحمی دنیایش را به من نشان داد و به گونه ای مرا شوکه کرد که هرگز فراموش نمی کنم. این لحظه ای بود که سرنوشت دو خواهر در داستان و دنیای اطراف آنها برای همیشه تغییر کرد. آرکین بدون شک یکی از بهترین سریال های زندگی من است و پر از سکانس های فوق العاده است، اما شاید هیچ کدام از آنها نتوانند تاثیر سنگین و شوک بزرگی را که برای اولین بار در پایان قسمت سوم به من وارد کرد، داشته باشند.

مجتبی محمودی

من واقعا سریالی را نمی شناسم که یک قسمت پانزده قسمت ضعیف یا حداقل بی معنی نداشته باشد. سکانس های فصل اولی که در ذهن من نقش می بندد هر چقدر که شما بخواهید است، اما به نظر شما کدام یک بهترین هستند؟ با سه بار تماشای فصل اول، می توانم قسمت پایانی فصل سوم را بگویم. لحظه ای که مهم ترین اتفاقات داستان رخ می دهد… جایی که فی برای دومین بار مهم ترین عضو خانواده اش را از دست می دهد، جایی که پودر می میرد و جینکس متولد می شود، و جایی که سیلکو موقعیت جدیدی را به عنوان “حمایت” به دست می آورد. یا بهتر بگوییم “پدر یاب”. فریم پایانی قسمت سوم به نظر می رسد یک دید از چشم مخاطب است. دور شدن از این دیدگاه فرصتی برای طراحان است تا به مخاطب اجازه دهند این اتفاق وحشتناک رخ داده را بپذیرند و به موسیقی فوق العاده رمزی به نام خداحافظ گوش دهند. خداحافظ پودر و خانواده ای که هرگز به روز اول باز نمی گردند.

و البته پایان قسمت هفتم و فاجعه پل و سکوت محضی که بعد از نبرد جینکس و اکو حاکم شد، وای، او دوباره با ناامیدی مطلق به پل نگاه می کرد تا از سرنوشت خواهر و بهترین دوستش مطلع شود… آیا می توانی آن لحظه را فراموش کنی؟

علی رضا طالقانی

اولین باری که سریال آرکین توجهم را جلب کرد قسمت سوم بود که از ابتدا قول داده بودم در این قسمت فاجعه بیفتد!
ادامه داستان شخصیت بودر و تلاش او برای اثبات خود به خواهرش تا آخرین لحظه که به نظر من با بهترین سریال فصل اول سریال ارکین به پایان رسید. جایی که جنکس متولد شد.

سولاری تنها

چیزی که من را جذب سریال آرکین کرد سبک هنری سریال بود و در تمام مدت تماشای سریال غرق در نماها و تصاویر زیبایی بودم که از جلوی چشمانم می گذشت.
اما صحنه‌ای که بیش از همه به من چسبید و بارها و بارها آن را تماشا کردم، «نبرد اول فای و سوئیکا» بود، جایی که پس از چندین سال زندان، فی با کیت به زان برمی‌گردد تا با خواهرش پودر/جینکس ملاقات کند. برای یافتن سکانسی که با اجرای آهنگ فوق العاده Enemy توسط Imagine Dragons شروع می شود و پس از آن، Vai ناگهان به سویکا حمله می کند و درگیری گسترده ای رخ می دهد.
جدا از آن، می توانم به آخرین فریم سریال هم اشاره کنم، جایی که جینکس وای، سیلکو و کیت سر یک میز غذا نمی خورند و در نهایت جینکس سیلکو را می کشد و ساختمان شورا را شلیک می کند و منجر به جنگی بزرگ می شود.